در سالهای اخیر، نسل Z به یکی از بازیگران اصلی تحولات اجتماعی و سیاسی جهان تبدیل شده است. این نسل که زمانی به بیتفاوتی و فردگرایی متهم میشد، اکنون در خیابانهای آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین حضور پررنگی دارد و حتی توانسته رهبران سیاسی را سرنگون کند. پرسش اصلی اینجاست: آیا این موج تازه، دموکراسیهای موجود را تهدید میکند یا فرصتی برای بازآفرینی آنهاست؟
نسل Z؛ از کلیشههای منفعل تا نیروی انقلابی
نسل Z که اغلب به عنوان نسلی «تنبل و بیتفاوت» معرفی میشد، در عمل نشان داده است که توانایی سازماندهی جنبشهای گسترده را دارد. در دو سال گذشته، اعتراضات جوانان در کشورهایی چون سریلانکا، بنگلادش، نپال و ماداگاسکار منجر به سقوط دولتها شد. این تحولات نشان میدهد که انرژی اجتماعی این نسل را نمیتوان دستکم گرفت.

گستره جهانی اعتراضات نسل Z
در سالهای اخیر، میلیونها جوان در کشورهای مختلف به خیابانها آمدهاند. نمونههایی از این اعتراضات:
- در ماداگاسکار، رئیسجمهور پس از هفتهها اعتراض کنار گذاشته شد.
- در نپال، مخالفت با محدودیت شبکههای اجتماعی به موجی از ناآرامیها انجامید.
- در مراکش، هزینههای سنگین دولت برای ساخت ورزشگاه در شرایط بحران بهداشتی، خشم عمومی را برانگیخت.
این اعتراضات که در مجموع جمعیتی نزدیک به ۸۰۰ میلیون نفر را درگیر کرده، بزرگترین موج جوانان معترض در تاریخ معاصر به شمار میرود.
نقش شبکههای اجتماعی و فرهنگ پاپ در هویتسازی
یکی از ویژگیهای بارز جنبشهای نسل Z، استفاده از پلتفرمهای دیجیتال برای سازماندهی است. ابزارهایی مانند دیسکورد و توییتر به بستری برای هماهنگی اعتراضات تبدیل شدهاند. حتی انتخاب نخستوزیر موقت در نپال از طریق دیسکورد صورت گرفت.
فرهنگ پاپ نیز در این میان نقش نمادین ایفا کرده است. پرچم شخصیت «لوفی» از انیمه وانپیس، به نماد اعتراضات جوانان در اندونزی و دیگر کشورها بدل شد؛ نشانهای از پیوند میان سرگرمی و سیاست در نسل جدید.
دموکراسی در معرض بازتعریف
نکته مهم این است که بیشتر این اعتراضات در کشورهایی رخ داده که ساختارهای دموکراتیک هرچند ناقص، همچنان پابرجا هستند. جوانان نسل Z به دنبال نابودی کامل دموکراسی نیستند، بلکه خواهان اصلاح و بازسازی آناند. آنها فساد، نابرابری و سوءمدیریت را هدف گرفته و بر استقلال جنبشهای خود از احزاب سنتی تأکید دارند.
آینده جنبشهای نسل Z؛ فرصت یا تهدید؟
با وجود قدرتنمایی نسل Z، پرسش اساسی این است که آیا این جنبشها میتوانند به سازمانهای سیاسی پایدار تبدیل شوند یا در نهایت به ناامیدی و رکود منجر خواهند شد. تجربه نشان داده است که اعتراضات مبتنی بر شبکههای اجتماعی همیشه به تغییرات نهادی پایدار ختم نمیشود.
با این حال، آنچه مسلم است این است که نسل Z دیگر تماشاگر منفعل تحولات نیست؛ آنها خود را نیرویی برای تغییر میدانند و دموکراسیهای جهان ناگزیرند خود را با این واقعیت جدید تطبیق دهند.
