پروندهای پرحاشیه از سال ۱۳۹۹
پرونده مردی که به عنوان آزارگر زنان شناخته میشود، از سال ۱۳۹۹ با شکایتهای متعدد آغاز شد. شاکیان گزارش داده بودند که فردی قدکوتاه با شگردی مشابه در پارکهای شرق تهران به زنان و دختران حمله کرده و آنها را مورد آزار قرار میدهد. در ابتدا فردی به اشتباه دستگیر شد اما پس از بررسیها بیگناهی او ثابت و آزاد شد.
شناسایی متهم اصلی با دوربینهای مداربسته
در نهایت، آبان ۱۴۰۳ با بررسی تصاویر دوربینهای مداربسته، ردیابی پلاک موتورسیکلت و تلفن همراه، مأموران توانستند متهم اصلی را شناسایی و بازداشت کنند. این مرد افغانستانی در بازجوییها منکر اتهامات شد اما با شکایت ۹ زن، پرونده به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد.

دو بار صدور حکم اعدام و نقض در دیوان عالی
در دو جلسه رسیدگی، قضات دادگاه متهم را به اتهام تجاوز به عنف به اعدام محکوم کردند. با این حال، دیوان عالی کشور هر دو بار حکم را نقض کرد و دستور تحقیقات تکمیلی داد. دلیل اصلی نقض، تناقض در شناسایی متهم توسط شاکیان بود؛ چرا که در ابتدا فرد دیگری به اشتباه به عنوان متهم معرفی شده بود.
تغییر حکم به شلاق به جای اعدام
پس از برگزاری سومین جلسه محاکمه و بررسی دوباره مستندات، قضات دادگاه اتهام تجاوز به عنف را محرز ندانستند. در نهایت، این مرد به دلیل «ارتباط نامشروع» به ۱۰۰ ضربه شلاق محکوم شد. دیوان عالی کشور نیز این بار حکم شلاق را تأیید کرد اما بار دیگر مجازات اعدام را نقض نمود.
جمعبندی
پرونده این مرد که به «کابوس زنان» شهرت یافته بود، نمونهای از پیچیدگیهای حقوقی در رسیدگی به جرایم جنسی است. تغییر چندباره حکم از اعدام به شلاق نشان میدهد که در چنین پروندههایی، دقت در شواهد و شهادتها اهمیت حیاتی دارد. این پرونده بار دیگر ضرورت تقویت ابزارهای نظارتی، آموزش عمومی و حمایت روانی و حقوقی از قربانیان خشونت را برجسته میکند.
