Breaking
30 مهر 1404, چ

رسانه‌ها چگونه می‌توانند روایت‌های تازه‌ای از زن‌کشی بسازند

نقش رسانه‌ها در ساختن روایت‌های بدیل از زن‌کشی

مرگ زهرا قائمی، کارمند دانشکده علوم خانواده دانشگاه تهران، بار دیگر مسئله زن‌کشی را به صدر اخبار و افکار عمومی آورد. او در محیطی فعالیت می‌کرد که هدفش ارتقای آگاهی و بهبود وضعیت اجتماعی زنان بود، اما قربانی همان چرخه خشونتی شد که سال‌ها در حوزه شناخت و پژوهش درباره آن کار کرده بود. این رخداد نشان می‌دهد زن‌کشی نه یک حادثه فردی، بلکه بازتابی از ساختارهای نابرابر و خشونت‌های نهادی است.


زن‌کشی؛ فراتر از یک تراژدی فردی

زن‌کشی یا فموساید در ادبیات حقوقی و اجتماعی به قتل زنی به دلیل جنسیت، کنترل جنسیتی، ناموس یا خشونت خانگی گفته می‌شود. در ایران، نبود آمار رسمی شفاف و ضعف نظام ثبت و گزارش‌دهی باعث شده بخش بزرگی از این موارد پنهان بماند. با این حال، گزارش‌های رسانه‌ای و نهادهای مدنی تصویری نگران‌کننده ارائه می‌دهند:

  • تنها در سه‌ماهه نخست سال‌های ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۳، دست‌کم ۸۵ زن و دختر توسط اعضای خانواده کشته شده‌اند.
  • سازمان Stop Femicide در سال ۲۰۲۳، ۱۵۶ مورد زن‌کشی در ایران ثبت کرده است؛ یعنی به‌طور میانگین ۱۳ مورد در ماه.

این آمارها نشان می‌دهد زن‌کشی در ایران نه استثنا، بلکه بخشی از یک الگوی تکرارشونده است.

نقش رسانه‌ها در ساختن روایت‌های بدیل از زن‌کشی
نقش رسانه‌ها در ساختن روایت‌های بدیل از زن‌کشی

عوامل تداوم زن‌کشی در ایران

تحلیل‌های جامعه‌شناسان و حقوق‌دانان نشان می‌دهد که زن‌کشی نتیجه تعامل چند عامل ساختاری و فرهنگی است:

  • قوانین نابرابر و خلأهای حقوقی: از جمله عدم تصویب لایحه «منع خشونت علیه زنان» و وجود مقرراتی که به قاتلان زن تخفیف می‌دهد.
  • فرهنگ پدرسالار و ناموس‌محور: که خشونت را به‌عنوان ابزار کنترل مشروع جلوه می‌دهد.
  • ضعف نظام حمایتی و قضایی: نبود خانه‌های امن در برخی استان‌ها و محدودیت دسترسی به خدمات مشاوره‌ای.
  • پنهان‌کاری و سکوت نهادی: که باعث می‌شود بسیاری از قربانیان از شکایت صرف‌نظر کنند.

نقش رسانه‌ها در بازتولید یا تغییر روایت زن‌کشی

رسانه‌ها و محصولات فرهنگی گاهی ناخواسته خشونت علیه زنان را عادی‌سازی می‌کنند. در سریال‌ها و اخبار، مرد خشمگین به‌عنوان «غیور» یا «دلسوز» معرفی می‌شود و زن قربانی با برچسب‌هایی چون «بی‌وفا» یا «مقصر» بازنمایی می‌گردد. این نوع روایت‌ها نه‌تنها خشونت را طبیعی جلوه می‌دهند، بلکه ساختار مردسالارانه قدرت را بازتولید می‌کنند.

در مقابل، رسانه‌ها می‌توانند روایت‌های بدیل بسازند:

  • معرفی زنان قربانی به‌عنوان «صاحب صدا» نه «قربانی خاموش».
  • نشان دادن زن‌کشی به‌عنوان مسئله‌ای اجتماعی و سیاسی، نه صرفاً خانوادگی.
  • شفاف‌سازی روند قضایی و پیگیری عدالت برای افزایش حساسیت عمومی.

جمع‌بندی

زن‌کشی در ایران تنها یک بحران فردی یا خانوادگی نیست، بلکه بازتابی از ساختارهای حقوقی، فرهنگی و اجتماعی است. رسانه‌ها می‌توانند با تغییر شیوه روایت، از بازتولید خشونت جلوگیری کرده و به شکل‌گیری گفتمان‌های تازه‌ای کمک کنند که زنان را از حاشیه به متن بیاورد. نقش رسانه‌ها در روایت زن‌کشی می‌تواند تعیین‌کننده باشد؛ یا در خدمت عادی‌سازی خشونت قرار گیرد، یا به ابزاری برای آگاهی، عدالت و تغییر اجتماعی بدل شود.


مجله اینترنتی لادن

By لادن ثنائی

من فارغ‌التحصیل رشته روزنامه‌نگاری با گرایش هنر هستم و از کودکی به دنیای فیلم و موسیقی علاقه داشتم. فعالیت حرفه‌ای خودم را از سال ۱۳۹۸ با یک وبلاگ شخصی در زمینه نقد فیلم و سریال آغاز کردم. پس از کسب تجربه، به عنوان نویسنده در مجلات و وب‌سایت‌های مختلف سرگرمی مشغول به کار شدم و در حال حاضر، دبیر بخش هنری در یک مجله معتبر سرگرمی هستم. تلاش من این است که آخرین اخبار و رویدادهای هنری را به صورت جذاب و تحلیلی به مخاطبان ارائه دهم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *